en
مروری بر سير تحول تاريخی مديريت مالی

مروری بر سیر تحولات تاریخی مدیریت مالی


مديریتی مالی مدت‌ها به عنوان بخشی از علم اقتصاد محسوب می شده است. در اوايل قرن بيستم و همزمان با تحولات عظيمی كه در صنايع مختلف و علومی نظير اقتصاد، حسابداری و مديريت رخ داد، مديريت مالی نيز به  عنوان رشته‌ای جدا از اقتصاد مطرح گرديد. در آن زمان، قوانين و مقرراتی به منظور تهيه صورت‌های مالی و افشای اطلاعات لازم وضع نشده بود و افشای گزارشات مالی و حسابرسی تا حد زيادی داوطلبانه بود.

قانون 1844 شركت‌ها [1]، ارايه ترازنامه حسابرسی شده به سهامداران را برای نخستين بار، الزامی نمود. اگر چه الزام اين قانون در سال‌های بعدی منتفی گرديد، ولی در نخستين سال‌های دهه 1900 مجدداً به حالت قبل بازگشت. ازسوی ديگر، تصويب قانون ماليات بر سود در سال 1909 در ايالات متحده آمريكا، موجب گرديد تا محاسبه سود اهميت بيشتری يابد. تحولاتی از اين قبيل باعث شد تا كيفيت اطلاعات ارايه شده به سرمايه‌گذاران بهبود قابل توجهی يابد و قابليت اتكا به گزارشات مالی شركت‌ها افزايش يابد. از اين زمان به بعد بود كه سرمايه‌گذاران به دنبال روش‌های بهينه برای تجزيه و تحليل اطلاعات ارايه شده بودند. لذا بازار تحليلگران مالی در اين دوران رونق فراوانی يافت.

از سوی ديگر شروع انقلاب صنعتی در اين سال‌ ها و ادغام شركت‌ ها و مؤسسات كوچک منجر به پيدايش شركت‌های بزرگی گشت كه نياز به سرمايه‌ های زيادی داشتند. اين مسأله باعث گرديد تا مديريت مالی تأكيد بيشتری بر مسائل نقدينگی و تأمين مالی شركت‌ ها نمايد. موضوعات اصلی مورد بحث در اين حوزه شامل سرمايه‌ گذاری، تأمين مالی و خط‌مشی تقسيم بهينه سود سهام بود و برای انتخاب سهام از روش‌هايی مانند تجزيه و تحليل صورت‌ های مالی استفاده می شد. سقوط بازار سهام در سال 1929 و در پی آن ركود بزرگ، موجب گرديد كه تغييرات عمده‌ای در بازار سرمايه ايالات متحده آمريكا رخ دهد. يکی از تغييرات قابل اعتنا، تشكيل كميسيون بورس اوراق بهادار [2] است. كه طبق قانون 1934 اوراق بهادار به وجود آمد.

قانون 1934 اوراق بهادار را بايستی به عنوان حركتی دانست كه در مسير ارايه اطلاعات با كيفيت بهتر به سرمايه‌گذاران، می تواند مانع از انتشار صورت‌های مالی حساب‌سازی شده گردد.

همچنين اين بحران موجب شد تمركز مطالعات مديريت مالی به سمت مسائلی مانند نقدينگی، ورشكستگی، تصفيه شركت‌ ها و تأسيس مجدد معطوف گردد.در دهه 1950 و پس از آن، تغييرات بنيادی در نظريه‌های مالی شكل گرفت. در اين سال‌ ها، نظريه‌ های جديدی به جامعه مالی معرفی گرديد، كه عنوان تئوری مدرن مالی[3] به خود گرفت. ديدگاه‌های ارائه شده در اين مطالعات، با بررسی های گذشته تفاوت‌ های اساسی داشت و بيش از نيم قرن مورد استفاده وسيع دست‌اندركاران بازارهای سرمايه قرار گرفت. ظرف اين مدت، اين نظريه‌ها مبنای محاسبه ارزش دارايی های مالی و پيش‌بينی قيمت اوراق بهادار بوده‌اند و كوشيده‌اند وضعيت بازار سرمايه را توضيح دهند. نظريه پرتفوی [4]، نظريه قيمت‌گذاری دارايی های سرمايه‌ای [5]، فرضيه بازار كارا [6] و نظريه قيمت‌گذاری آربيتراژ حاصل تلاش‌های محققان حوزه مالی در اين سال‌ ها بود. اين نظريه‌ ها بر بازارهای مالی تأثير عميقی گذاشته‌اند و پايه فكری نسلی از مديران مالی و سرمايه‌گذاران بوده‌اند.

اما علی رغم تأثيرات بسياری كه اين نظريه‌ ها بر بازارهای مالی گذاشته‌اند، با مشاهده برخی شواهد تجربی كه با آنها سازگار نبودند، اغلب آنها در دهه‌ های 1980 و 1990 مورد شک و ترديد واقع شدند و تا حد زيادی مقبوليت خود را از دست دادند. اين شواهد تجربی كه از آنها تحت عنوان استثنا ها [7] در بازارهای مالی ياد می شود، در دو دهه اخير مورد بحث و بررسی های فراوان قرار گرفته‌اند.


منتقدان تئوری مالی مدرن اعتقاد دارند كه برخی از استثنا های مشاهده شده در بازارهای مالی، احتمالاً نسبتبه هر مدلی عقلايی در مورد ريسک و بازده، غيرعادی هستند (باربريز و تالر 2002). در مقابل، برخی طرفداران تئوری مالی مدرن، بر اين باورند كه در بازار می تواند استثناهايی وجود داشته باشد، اما مشاهده اين استثناها، نه شاهدی بر رفتار غيرعقلايی عوامل اقتصادی است و نه نقضی بر كارايی بازار، بلكه بيشتر به دليل جمع‌آوری و تحليلنادرست اطلاعات [8] و يا تعريف نادرست ريسک سيستماتيک است (هان و تانكز 2003). از طرف ديگر آنان معتقدند كه چنانچه تعداد زيادی آزمون در مورد يک نظام پيچيده انجام گيرد، بديهی است كه يكسری نتايج غيرعادی و خلاف قاعده به دست آيد. در حالی كه برخی ديگر از طرفداران تئوری مالی مدرن از جمله ايوجين فاما [9] كه خود از بنيان‌گذاران اين تئوری بوده است، نسبت به نظريه‌ های ارائه شده در اين تئوری ابراز ترديد نموده‌اند. به هر حال، بررسی های دقيق علمی توسط انديشمندان مالی همچنان ادامه دارد و هر روز اين ايده كه قيمت‌ها در بازار بيشتر تحت تأثير عوامل روانی تعيين می شوند، قوت بيشتری می گيرد و بنابراين مطالعه روان‌شناسی و هيجانات بازار اهميت بيشتری پيدا كرده است.


منابع


فارسی:

1- تلنگی، احمد (1383)،" تقابل نظريه نوين مالی و مالی رفتاری"، تحقيقات مالی، شماره ١٧

2- راعی، رضا و فلاح پور، سعيد (1383)،"مالیه رفتاری رويكردی متفاوت در حوزه مالی"، تحقيقات مالی، شماره 18

3- عبده تبريزی، حسين و گنابادی، محمود (1375)،"ترديد در اعتبار مدل های مالی"، مجله حسابدار، شماره 115 

4- هاگن، رابرت (1385)، ترجمه علی پارسائيان،" تئوری نوين سرمايه گذاری"، جلد دوم، انتشارات ترمه.

لاتين

[1] Barberis, N and Thaler, R.(2002)."Behavioral Finance", Working Paper.

[2] Berges, A. Mcconnell, I, J. and Schlarbaum. (1984). "An Investment of turn-of-the Year Effort, the Small Firm Effect and the tax-Loss-Selling Pressure Hypothesis in Canadian Stock Returns", Journal of Finance, 39, 185-192.

[3] Conrad, J. Kaul, G. (2008). "An Anatomy of Trading Strategy", Review of Financial Studies, 11, 489-519.


[1]Companies Act 1844
[2]Securities and Exchange Commission
[3]Modern Financial Theories
[4]Portfolio Theory
[5]Capital Asset Pricing Theory
[6]Efficient Market Hypothesis
[7]Anomalies
[8]Data Snooping
[9]Eugene Fama

تاریخ ارسال: 1391/5/7
تاریخ بروزرسانی: 1401/6/14
تعداد بازدید: 8128
ارسال نظر

درخواست دمو

درخواست دمو