en
مدیـــر آمریـــکائی

 مدیـــر آمریـــکائیA American Manager

 

يکی از مديران آمريکايی که مدتی برای يک دوره آموزشی به ژاپن رفته بود  ، تعريف کرده است که روزی از خيابانی که چند ماشين  در دو طرف آن پارک شده بود می گذشتم رفتار جوانکی نظرم را جلب کرد . او با جديت وحرارتی خاص مشغول تميز  کردن يک ماشين بود  ، بی اختيار ايستادم . مشاهده فردی که اين چنين در حفظ و تميزی ماشين خود می کوشد مرا مجذوب کرده بود . مرد جوان پس از تميز کردن ماشين و تنظيم آيينه های بغل ، راهش را گرفت و رفت ، چند متر آن طرفتر در ايستگاه اتوبوس منتظر ايستاد . رفتار وی گيجم کرد . به او نزديک شدم و پرسيدم مگر آن ماشينی را که تميز کرديد متعلق به شما نبود ؟ نگاهی به من انداخت و با لبخندی گفت : من کارگر کارخانه ای هستم که آن ماشين از توليدات آن است . دلم نمی خواهد اتومبيلی را که ما ساخته ايم کثيف و نامرتب جلوه کند .  

 

يک کارگر ژاپنی در پاسخ " چه انگيزه ای باعث شده است که وی سالانه حدود هفتاد پيشنهاد فنی به کارخانه بدهد ؟ "

جواب داد : اين کار به من اين احساس را می دهد که شخص مفيدی هستم ، نه موجودی که جز انجام يک سلسله

کارهای عادی روزمره فايده ديگری ندارد.

 

حتی برای کوچکترین اعمالتان از دل،فکر،هوش و روحتان مایه بگذارید این رمز موفقیت است .... لبخند بزنید.

اثیر

تاریخ ارسال: 1390/7/20
تاریخ بروزرسانی: 1396/12/12
تعداد بازدید: 2800
ارسال نظر

درخواست دمو

درخواست دمو