toluesoft

۵ دلیل که مدیر فروش را نفرت برانگیز نشان می دهد

۵ دلیل که مدیر فروش را نفرت برانگیز نشان می دهد 

۵ دلیل که مدیر فروش را نفرت برانگیز نشان می دهد» یکی از اهداف مشترک مدیران فروش در سرتاسر جهان، توسعه تیم های فروش موثر و پرورش فروشنده های کارآمد است. در هر سازمانی مدیریت فروش چالش برانگیزترین کار محسوب شده و این پست نقش محوری را در سازمان های در حال رشد ایفا می کند.

با توجه به اهمیت نقش مدیر فروش در موفقیت یک سازمان، بعضی از افراد ممکن است تصور کنند که مدیران فروش مورد محبت و توجه زیاد از سوی کارمندان، مشتری ها و فروشندگان خود قرار دارند. اما اینطور نیست، بارها بعضی از نیروهای فروش کارهای آنها را کم اهمیت دانسته و احترامی که درخور آن هاست را به جا نمی آورند و آموزشها را اجرا نمی کنند . این مشکل یکی از بزرگترین موانع رسیدن به راندمان حداکثری در فروش است.

اگر قصد دارید که به مدت طولانی یک مدیر فروش موفق باشید، باید این واقعیت را درنظر داشته باشید که شما همیشه در میان تمام فروشندگان خود محبوب باقی نخواهید ماند. راهی برای فرار از این حقیقت وجود ندارد که بالاخره مورد بی اعتنایی و بی توجهی برخی از فروشندگان خود قرار خواهید گرفت.

اما راهی برای کاهش این حس سرخوردگی که ممکن است گاه و بی‌گاه به شما به عنوان مدیر فروش و سرپرستان دست بدهد، وجود دارد. این راه با شناسایی ریشه‌های علت‌ها، عادت‌ها و رفتارهای شما که منجر به ایجاد این حس انزجار و بی میلی شده، آغاز می‌شود.

چرا تیم فروش از شما متنفر می‌شود؟

آنچه که در ادامه خواهد آمد ۵ مسئله‌ی معمول از زبان خود فروشندگان است که باعث می‌شود که از شما بیزار شوند:

۱) شما وقت با ارزش من را تلف کردید:

برخی از فروشندگان می‌گویند: ما تعداد زیادی از جلسات فروش غیر موثر را برگزار می‌کنیم. فقط در ماه قبل، ما چهار جلسه‌ی بررسی اطلاعات داشتیم که به سادگی در پلتفرم مدیریت روابط با مشتری‌مان در دسترس همگان بود. ما اساساً برای هر گزارشی که به هم می‌دهیم حدود یک ساعت وقت می‌گذاریم. یا مثلاً می‌گویند : از مکالمه‌ای که انجام شد چه چیزی انتظار داشتید که به دست بیاورم؟ در قدم بعدی مذاکره از من می‌خواستید که چه کاری انجام دهم؟ و لطفاً در مورد اینکه تعداد کافی تماس برقرار نمی‌کنم من را بازخواست نکنید چون شما چهار ساعت از وقت مفید من که دیگر نمی‌توانم آنها را پس بگیرم را ربودید.

۲) من با بازخوردهایی که شما به من انتقال می‌دهید موافق نیستم:

بعد از آخرین تماس با مشتری، شما در خصوص عملکرد من انتقادات و پیشنهاداتی ارائه کردید که من قادر نبودم آنها را عملی کنم. در واقع من نمی‌دانم که دقیقاً کدام یک از عادت‌ها و رفتارهایم را باید تغییر دهم. در این زمان شما نیز اصرار دارید که من چه چیزی را تغییر دهم؟ دفعه‌ی بعد که در شرایط مشابه هفته‌ی پیش قرار گرفتم چه کارهایی را نباید انجام دهم؟ لطفاً ساده و واضح مرا راهنمایی کنید.

۳) شما در لحظه‌ی آخر، فروشم را از بین بردید!

شما فرصتی را که من ماهها برای به دست آوردن آن تلاش کردم را تصاحب کردید. من کارها را به خوبی انجام داده و در حال دستیابی به فروش بودم که شما به راحتی مشتری مرا از دست دادید.

۴) ما ترجیح می‌دهیم که بهترین راه را خودمان کشف کنیم:

شما با ما مانند بچه‌ها رفتار می‌کنید و این نکته را فراموش می‌کنید که شما هم ممکن است گاهی اشتباه کنید. اجازه بدهید که در چگونگی حل مشکلات یا ارزیابی فرصت‌ها فکر کنیم. ممکن است بعد از مدتی جواب‌ها را خودمان پیدا کنیم.

۵) شما فراموش کرده‌اید که فروشنده شدن چقدر سخت است.

من برای ایجاد درآمد و سود بیشتر نمی توانم جادو کنم و برای وظایف و دستورالعمل‌های ثانویه‌ای که به من می‌دهید نمی‌توانم وقت بیشتری اختصاص بدهم. شما زمانی یکی از ما بودید و اکنون مثل یکی از آن مدیران ارشدی رفتار می‌کنید که از ما انتظارات غیر واقعی دارند و من از این موضوع متنفرم.

منبع:http://shafaonline.ir

 

تعداد بازدید : 2138
اشتراک گذاری:
هنوز دیدگاهی ثبت نشده‌است.شما هم می‌توانید در مورد این مطلب نظر دهید

یک نظر اضافه کنید

شماره موبایل شما منتشر نخواهد شد.زمینه های مورد نیاز هستند علامت گذاری شده *

امتیاز شما