en
چه خوب شد که جوابش رو دادم

چه خوب شد که جوابش رو دادم کار پاکان را قیاس از خود مگیر گرچه باشد در نوشتن شیر شیر آن یکی شیر است اندر بادیه آن یکی شیر است اندر بادیه   آن یکی شیر است کادم می خورد آن یکی شیر است کادم می خورد مولانا چه خوب شد که جوابش رو…


اسکناس 100 يورویی

اسکناس 100 يورویی     درست هنگامي است که همه در يک بدهکاري بسر مي برند و هر کدام برمنباي اعتبارشان زندگي را گذران مي کنند. ناگهان، يک مرد بسيار ثروتمندي وارد شهر مي شود. او وارد تنها هتلي که در اين ساحل است مي شود، اسکناس…


گذشته را فراموش کنيد و به جلو نگاه کنيد

گذشته را فراموش کنيد و به جلو نگاه کنيد     پيری برای جمعی سخن میراند. لطيفه ای برای حضار تعریف کرد همه دیوانه وار خندیدند. بعد از لحظه ای او دوباره همان لطيفه را گفت و تعداد کمتری از حضار خندیدند. او مجدد لطيفه…


درس های بزرگی که میتوان از مورچه ها آموخت

درس های بزرگی که میتوان از مورچه ها آموخت     همه ما سعی می‌کنیم که از افراد بزرگ درس زندگی بگیریم و دوست داریم رمز و راز موفقیت آنها را بدانیم. اما فراموش می‌کنیم که گاهی بزرگترین درس‌های زندگی از کوچکترین موجودات…


پرهیز از سه گروه مردم

پرهیز از سه گروه مردم     «خائن، ظالم و سخن چین» روباهی را دیدندش گریزان و بی خویشتن افتان و خیزان، کسی گفتش چه آفت است که موجبمخافتست. گفتا: شنیده ام که شتر را به سخره می گیرند، گفت: ای سفیه، شتر را با توچه مناسبت است…


خدایا چرا من؟

خدایا چرا من؟     آرتور اش قهرمان افسانه ای تنیس هنگامی که تحت عمل جراحی قلب قرار گرفت، با تزریق خون آلوده، به بیماری ایدز مبتلا شد طرفداران آرتور از سر تا سر جهان نامه هایی محبت آمیز برایش فرستادند. یکی از دوستداران…


همیشه یک گام به جلو

همیشه یک گام به جلو     روزی دو شکارچی برای شکار به جنگلی می روند. در حین شکار ناگهان خرس گرسنه ای را می بینند که قصد حمله به آنها را دارد. با دیدن این خرس گرسنه هر دوی آنها پا به فرار می گذارند در حین فرار ناگهان یکی از…


شرلوک هلمز

شرلوک هلمز     «بعضی وقت ها ساده ترین جواب کنار دستمون ولی این قدر به دور دست ها نگاه میکنیم که آن را نمی بینیم» شرلوك هلمز كارآگاه معروف و معاونش واتسون رفته بودند صحرا نوردي و شب هم چادري زدند و زير آن خوابيدند.…


داستان قورباغه ها

داستان قورباغه ها     frogs قورباغه ها   .Once upon a time there was a bunch of tiny frogs.Who arranged a running competition روزی از روزها گروهی از قورباغه های کوچیک تصمیم گرفتند که با هم مسابقه ی دو بدند.   .The goal was to reach the top of a very high tower هدف مسابقه رسیدن به…


قهوه
1401/6/6

قهوه

قهوه     «کارهای ساده را به راحتی می توان پیچیده کرد، اما کارهای پیچیده را به راحتی نمی توان ساده کرد.» گروهي از فارغ التحصيلان پس از گذشت چند سال و تشكيل زندگي و رسيدن به موقعيت هاي خوب كاري و اجتماعي طبق قرار قبلي…


کشتی
1401/6/6

کشتی

کشتی     «داستانی برای امیدواری تا آخرین لحظه» تنها بازمانده یک کشتی شکسته به جزیره کوچک خالی از سکنه افتاد. او با دلی لرزان دعا کرد که خدا نجاتش دهد و اگر چه روزها افق را به دنبال یاری رسانی از نظر می گذارند، اما کسی…


آرزوی مدیر

آرزوی مدیر     هميشه اجازه بده که رئيست اول صحبت کنه! يه روز مسوول فروش، منشي دفتر، و مدير شرکت براي ناهار به سمت سلف قدم مي زدند. يهو يه چراغ جادو روي زمين پيدا مي کنن و روي اون رو مالش ميدن و جن چراغ ظاهر ميشه. جن ميگه:…


امروز بهار است، ولی من نمی توانم آن را ببینم

امروز بهار است، ولی من نمی توانم آن را ببینم     روزی مرد کوری روی پله‌های ساختمانی نشسته و کلاه و تابلویی را در کنار پایش قرار داده بود روی تابلو خوانده میشد: من کور هستم لطفا کمک کنید  روزنامه نگارخلاقی از کنار او…


شتر کنجکاو

شتر کنجکاو     موضوع: بکارگیری هر فرد در جای خود برای بهره وری بیشتر بچه شتر: چند تا سوال برام پيش آمده است. ميتونم ازت بپرسم مادر؟ شتر مادر: حتماً عزيزم. چيزي ناراحتت كرده است؟ بچه شتر: چرا ما كوهان داريم؟ شتر مادر: خوب پسرم.…


سکه ی طلا یا نقره؟

سکه ی طلا یا نقره؟؟     هيچ اشکالي ندارد که تو را احمق بدانند! ملا نصرالدين هر روز در بازار گدايي مي‌کرد و مردم با نيرنگي٬ حماقت او را دست مي‌انداختند. دو سکه به او نشان مي‌دادند که يکي شان طلا بود و يکي از نقره. اما…


 چگون از طريق فيس‌بوک كسب درآمد كنيم؟

چگونه از طريق فيس‌بوک كسب درآمد كنيم؟   طریقه کسب درآمد از فیسبوک برید تو قسمت Account بعدش برید توی Account setting بعد برید پایینِ پایین این گزینه رو انتخاب کنید: deactivate اکانت خود را غیرفعال کنید و برید سر کار و زندگیتون و  کسب…


چیز های کوچک در زندگی

چیز های کوچک در زندگی     مثل دوستی که همیشه موقع دست دادن خداحافظی، آن لحظه ی قبل از رها کردن دست، با نوک انگشتهاش به دست هایت یک فشار کوچک می دهد. راننده تاکسی ای که حتی اگر در ماشینش را محکم ببندی بلند می گوید: روز خوبی…


زندگى همين است!

زندگى همين است!     استادى در شروع کلاس درس، ليوانى پر از آب به دست گرفت. آن را بالا گرفت که همه ببينند. بعد از شاگردان پرسيد: به نظر شما وزن اين ليوان چقدر است؟ شاگردان جواب دادند ٥٠ گرم، ١٠٠ گرم، ١٥٠ گرم. استاد گفت: من هم…


استدلال منطقی

استدلال منطقی     همه‌ دانشمندان مي‌ميرند و به بهشت مي‌روند. آنها تصميم مي‌گيرند كه قايم ‌باشك بازي كنند. از بخت بد اينشتين اولين كسي است كه بايد چشم بگذارد. او بايد تا 100 بشمرد و سپس شروع به گشتن كند. همه شروع…


ردپا
1401/6/6

ردپا

ردپا     شبی مردی در رؤیا بود.اودر خواب دید که با معبودش در طول ساحل قدم میزند.ودر پهنه آسمان صحنه هائی از زندگیش آشکار میشود.درهرصحنه اومتوجه شد دو اثر ردپا برروی ماسه ها هستند.یکی متعلق به او ودیگری از آن معبودش.زمانی…


درخواست دمو

درخواست دمو